جدول جو
جدول جو

معنی چای خوری - جستجوی لغت در جدول جو

چای خوری(خوَ / خُ)
خوردن چای. نوشیدن چای. چای آشامی. چای نوشی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چای کاری
تصویر چای کاری
شغل و عمل چای کار، کشت و زرع چای
فرهنگ فارسی عمید
(خوَ / خُ)
اسباب چای خوری. آلات چایخوری. وسائل چایخوری. سرویس چای خوری، که مرکب است از 6 یا 12 یا 24 پاره ظرف مخصوص چای خوردن
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند که در 162 هزارگزی جنوب خاوری شوسف واقع شده، دامنه و گرمسیر است و6 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
عمل چای کار، کشت و زرع چای
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان علامرودشت بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 105 هزارگزی جنوب خاور کنگان ویک هزارگزی جنوب راه عمومی اشکنان به پسرودک واقع شده، جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 278 تن سکنه دارد، آبش از چاه، محصولش غلات و خرما، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(چُ غُ خوَر / خُر)
سخن چینی و نمامی و افتراکاری. (ناظم الاطباء). و رجوع به چغل و چغل خور شود
لغت نامه دهخدا
(چَکْ کُ خوَر / خُر)
خایسک پذیری. قابلیت ورقه شدن فلز. و رجوع به چکش خور و چکش خوردن شود
لغت نامه دهخدا
(خوَ / خُ)
عمل راه خور. راه بریدن بسرعت. (از بهار عجم) (از آنندراج) :
این رخش که مثلش نجهد برق جهان
چون صیت شهنشاه دود گرد جهان
بر مائدۀ طی مکان مهمان است
در راه خوری نقش سمش گشته دهان.
ظهوری ترشیزی (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
(چُ خوَ / خُ)
ممسکی و بخیلی. خست و لآمت. بخیلی کردن در خرج و خست ورزیدن. رجوع به چس خور شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چایخوری
تصویر چایخوری
عمل چای خوردن چای نوشیدن، آنچه که بدان چای نوشند: قاشق چایخوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکش خوری
تصویر چکش خوری
قابلیت ورقه شدن فلز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغل خوری
تصویر چغل خوری
سخن چینی نمامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چس خوری
تصویر چس خوری
بخل لئامت
فرهنگ لغت هوشیار
چه خبر
فرهنگ گویش مازندرانی
شایعه، اخّاذی
دیکشنری اردو به فارسی